عین‌القضات همدانی

عین‌القضات همدانی

فصل ۵

عشق چو از عاشق هر چیز که جز معشوق بود محو کرد او را فرمود که اکنون روی بدل بیجهت خود آر و مرا هزار قبله پندار زیرا که چون فراش لاساحت دل از غبار اغیار پاک کند سلطان الا در وی بی کیفیتی نزول کند.

۲

اَتانی هَواها قَبْلَ اَنْ اَعْرِفَ الْهَوی

فَصادَفَ قَلْبی خالیا فَتَمکَّنا

و این سرّآن معنی است که گفته‌اند که عاشق چون در خود نگرد معشوق را بیند و چون در معشوق نگرد خود را بیند اَلمؤمِنُ مِراةُ المُؤمِنِ. لعمری در دل چو او را یابی زود دل را مسجود خود ساز و سرپیش او فرود آر و از کس باک مدار نه بینی که ملائکهُ معصوم چون سرّ خَلَقَ اللّهُ ادَمَ عَلی صُورَتِهِ در آدم بدیدند بی اختیار در روی افتادند فَفَعُوالَهُ ساجِدینَ.

۴

خود راز برای خویش غمناک مدار

بردار نظر ز خاک و بر خاک مدار

۵

چون قبلۀ تو جمال معشوقۀ تست

رو سجده کن وز هیچکس باک مدار

تصاویر و صوت

نظرات