امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۱۰۶ - تتبع خواجه

۱

اگر چه پیر مغانم پیاله داد به دست

به عشوه مغبچه ام کرد مست و باده پرست

۲

ز شیخ و خانقه و حور و روضه ام فارغ

مرا که پیر و جوانی چنین میسر هست

۳

ببین بلندی چرخ برین و پستی خاک

نگون شدن چو نخواهی بساز خود را پست

۴

خوشم ز مستی جام فنا به شکر همین

که نیستم ز می عجب و خود پرستی مست

۵

بهر شکست که در زلف دلکش افکندی

هزار دل که درو بسته بود یافت شکست

۶

دلا در آتش می سوز نقش هستی خویش

که هر کسی که نکرد این عمل ز خویش نرست

۷

مده به رند خرابات عهد می ای شیخ

که قسمت این شده از ساقیان عهد الست

۸

بیار باده بی اختیاری ای ساقی

که اختیار درین کارگه به دل نه نشست

۹

وصال بایدت از خویش بگسل ای فانی

که هر که او ز خودی شد جدا باو پیوست

تصاویر و صوت

نظرات