
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۰۸ - تتبع شیخ
۱
نیست یکدل کز جفای چشم او بیمار نیست
یا که چشمی کز غم دل تا سحر بیدار نیست
۲
گرچه ناهمواری گردون برون از غایت است
در جفا چون آن مه بی مهر ناهموار نیست
۳
وصل خاصان را بود کنج غم و مرغ دلم
تا بود ویران مقام جغد در گلزار نیست
۴
نبود اندر عشق با فرهاد و شیرین نسبتم
زانکه با اهل خرد دیوانگان را کار نیست
۵
گر شبی از شدت هجران ز عشق آیم به تنگ
باز تا وقت سحر کارم جز استغفار نیست
۶
تار ادبارم بگردن زهد و دین از من مجوی
ای مقیم دیر دان کین رشته زنار نیست
۷
نیست شد فانی دران کو از خیالش ای رقیب
دست کوته کن تو هم او را همان پندار نیست
تصاویر و صوت

نظرات