امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۱۱۵ - مخترع

۱

اگر ز عین جفا چشم او دلم بشکست

چه مردمی متوقع بود ز کافر مست

۲

مرا که مرغ دل از قید دام فارغ بود

به حلقه موی یکی طره شد دگر پا بست

۳

چو نخل قد تو در باغ سینه بنشاندم

به سینه تیر تو چون نخل دیگرم ننشست

۴

خودی فروخته رندان می مغانه خرند

نه خود پرست چو شیخ است رند باده پرست

۵

ز اوج میکده نایم به بام چرخ فرو

که همتم نکند میل سوی منزل پست

۶

ز دست مغبچه می نوش سازم ای زاهد

که هست کوثر و حور این دو در جهان گر هست

۷

به باده هستی خود را بشوی ای فانی

که از هزار بلا رست آنکه از خود رست

تصاویر و صوت

دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی به سعی و اهتمام رکن‌الدین همایونفرخ - تصویر ۱۲۸

نظرات