
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۱۶ - در طور خواجه
۱
بیا که پیر مغان جام پر ز صهبا ساخت
ز بهر دردکشان بزم می مهیا ساخت
۲
مرا به مجمع رندان رسید صف نعال
ازانکه مغبچه در رو بروی من جا ساخت
۳
سبوکشان دهم صاف باده قسمت کرد
نه بهر صدرنشینان قدح مصفا ساخت
۴
سبو مکرر و در پیش چند جام و تغار
همه پر از می و عاری ز باده پالا ساخت
۵
ز خیل مغبچگان نیز چند ساقی را
ز بهر خاطر رندان باده پیما ساخت
۶
مغنیان خوش الحان به وقت رقص و سرود
به نقد دین حریفان ز بهر یغما ساخت
۷
چو گشت مغبچه ساقی و دور گردان شد
مرا هنوز قدح نارسیده رسوا ساخت
۸
به بردن دل و دین مجمعی بدین آئین
نیافتم ز کجا پیر دیر پیدا ساخت
۹
ازین شراب کسی کام یافت ای فانی
که رسم خویش فنا ساخت بلکه افنا ساخت
نظرات