امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۱۲ - تتبع مخدومی جامی

۱

از تغار می چنان نوشم شراب ناب را

کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را

۲

در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب

زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را

۳

تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب

یک صبوحی مغتنم دان صحبت احباب را

۴

گر وفا ز اهل زمان یابی شراب لعل نوش

زانکه هرگز کس ندید این گوهر نایاب را

۵

ایکه گویی در جوانی باده نوش اینک به بین

مست در دیر مغان افتاده شیخ و شاب را

۶

کشته ای آن چشم خونریزم که بهر قصد دین

کرده جا در عین مستی گوشه محراب را

۷

از در اهل جهان جستن مراد از فقر نیست

وصل خواهی فانیا مسدود کن این باب را

تصاویر و صوت

نظرات