
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۲۷ - تتبع خواجه
۱
هر که در کوی مغان رفت گرفتار بماند
پای در لای میش بر در خمار بماند
۲
دل بشد تا خبر از جانب دلدار آرد
بیخبر گفت که زود آیم و بسیار بماند
۳
آمدند اهل تماشا ز سوی مغبچگان
دل ما بود که در دیر مغان زار بماند
۴
زخم عشاق همه روی برآورد ز وصل
دل مهجور من شیفته افکار بماند
۵
از خمار ار سرو تن برهنه ام عیب مکن
زانکه در میکده نی خرقه نه دستار بماند
۶
بت من رفت ولی در دل من نقش به بین
که درین بتکده چون صورت دیوار بماند
۷
شاید ار دفع تحیر کندش دور قدح
هر که در حیرت این گنبد دوار بماند
۸
راقم هیأت نه دایره مینایی
چه طلسمات که در گردش پرگار بماند
۹
خواست فانی که به وصل تو نویسد ورقی
روی بنمودی و دست و دلش از کار بماند
تصاویر و صوت

نظرات