
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۴۰ - تتبع خواجه
۱
دوران نشان ز بخت جوانم نمیدهد
جامی ز دست پیر مغانم نمیدهد
۲
از هر که نوشداروی جان میکنم طلب
جز از شرابخانه نشانم نمیدهد
۳
در هجر او که گریه شده در گلو گره
فریاد ازو که راه فغانم نمیدهد
۴
عمرم سبک خرام شدست ای حریف از آنک
ساقی دور رطل گرانم نمیدهد
۵
دارالامان میکده میبایدم که چرخ
جای دگر ز غصه امانم نمیدهد
۶
یک قطره آب را به لبم چرخ تار چشم
صد قطره خون دل بچکانم نمیدهد
۷
فانی ز کام و عیش که گردون دهد به خلق
هیچم چو مینیاید از آنم نمیدهد
نظرات