
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۴۵ - تتبع مخدوم
۱
باز تیغ ظلم بر کف تندخوی من رسید
ریخت هر سویی دو صد خون تا به سوی من رسید
۲
هر چه از طوفان اشک من رسید اندر غمش
بر همه روی زمین اول به روی من رسید
۳
سنگباران فلک صد جا سرم را هم شکست
سنگ بیدادش نه تنها بر سبوی من رسید
۴
گرچه من دیدم ملالتها ز گفت و گوی خلق
خلق را هم بس ملال از گفت و گوی من رسید
۵
اینکه بر هر تار موی من زدی تیغ ظلم
آن همه بر پیکر چون تار موی من رسید
۶
حکم کشتن هر کرا فرمود آن سلطان حسن
شحنه عشق از برای جست و جوی من رسید
۷
فانیا در ضعف هجران تیغ آن بیباک بود
قطره آبی که ناگه بر گلوی من رسید
نظرات