امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۱۷ - تتبع مخدومی

۱

ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را

که روشن کرد هرسو شمع گل‌های بهاران را

۲

چو نرگس جام زر بگرفت و لاله ساغر یاقوت

صلای باده زد مرغ چمن پرهیزگاران را

۳

تو نیز ای پیر دیر اندر چنین فصلی به سرمستی

ز کنج میکده سوی چمن کش می گساران را

۴

فکن ای مغبچه از یک مغانه جام مرد افکن

به رقص آر اول شب تا سحر شب زنده داران را

۵

صبوح عیش با یاران قدح خور نیست چون معلوم

که یا بندت شب آینده یاران یا تو یاران را

۶

درین صحرا ز باد حادثه هر سوی چون لاله

به خاک افتاده بین تاج غرور کامگاران را

۷

به سر گرد فنا در زیر پهلو خار نومیدی

ز تاج و تخت جم آزاد دارد خاکساران را

۸

سفال کهنه پر می ساز و جام جم بنه نامش

درو نظاره کن احوال دور روزگاران را

۹

چو آخر جز فنا کاری نخواهد بود ای فانی

درین دیر فنا بگذار عیب جرعه‌خواران را

تصاویر و صوت

نظرات