
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۷۲ - مخترع
۱
جان بخشد ار ساقی می گلرنگ در جام افکند
لیکن کشد چون جلوه در رخسار گلفام افکند
۲
گل در نظر خار آیدش از سرو صد عار آیدش
هر کاو نظر بر حسن آن سرو گلندام افکند
۳
چون عاشقان را باعث آرام و صبر دل شود
صد اضطرابم در دل بی صبر و آرام افکند
۴
هر شب من و دیر فغان تا روز آشوب و فغان
آن مغبچه این حالتم از جلوه هر شام افکند
۵
سالم نماند دین مرا کان شوخ کفر آئین مرا
صد رخنه از مژگان خود هر دم در اسلام افکند
۶
چشم ار شود روشن ولی سوزد دل و جان سر به سر
ساقی چو عکس آتشینرخساره در جام افکند
۷
فانی چو از زهد ریا در دوست نتواند رسید
به باشد ار مردانه در راه فنا گام افکند
نظرات