امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۱۸۹ - تتبع خواجه

۱

در سرم ذوق می عشق همان است که بود

سر همان خاک ره دیر مغان است که بود

۲

چون نشان پرسیم از دل که به صحرای فنا

به همان قاعده بی نام و نشان است که بود

۳

غمم از حد متجاوز شده از مخموری

که باین غمزده ساقی نه چنان است که بود

۴

دل دیوانه بود شاد که آن رشک پری

همچنان از نظر غیر نهان است که بود

۵

کی تواند دلم از دیر مغان بیرون شد

که همان مغبچه ای را نگران است که بود

۶

دست در دامن پیران طریقت چه زنم

که دلم واله آن طرفه خوان است که بود

۷

فانی اش جست به میخانه و گفتند که هست

لیکنش در دل دیوانه گمان است که بود

تصاویر و صوت

دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی به سعی و اهتمام رکن‌الدین همایونفرخ - تصویر ۱۷۱

نظرات