
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۹ - تتبع خواجه
۱
گفتی برم دلت را جان هم فدات یارا
گویم دلت نماند دل خود کجاست ما را
۲
دل رفت و جان هم از پی در وجه مطرب و می
این هردو لیک بیوی گو بزم ما میارا
۳
ای رند لاابالی پیش از بلا ننالی
عاشق به بیبلایی باید کشد بلا را
۴
در تست گنج پنهان زانی به چشم ویران
بین گرد خویش گردان این هفت اژدها را
۵
با عشرتم چه قوت کین چرخ کم فتوت
هم هست بیمروت هم هست بیمدارا
۶
ای دل به دوست رو کن جان را فدای او کن
با درد عشق خو کن لیکن مجو دوا را
۷
پیر مغان که گردون عمرش کناد افزون
دارد همیشه ممنون رندان بینوا را
۸
در دیر اگرچه مستم زنار کفر بستم
باری ز خویش رستم صد شکر ازین خدا را
۹
فانی ره وفا جو سر منزل رضا جو
در عشق او فنا جو دان مغتنم فنا را
تصاویر و صوت

نظرات