
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۱۹۴ - تتبع خواجه
۱
ساقی ار عکس مه چهره به جام اندازد
باز در دور قمر شین تمام اندازد
۲
هوسم هست که با من شود او رام ولیک
کس چسان طایر خورشید به دام اندازد
۳
چهره شاهد مقصود مشاهد شودش
دیده هر کاو به می آئینه فام اندازد
۴
گل بریزد همه در خاک و رود سرو ز دست
سرو خود را چو گل من بخرام اندازد
۵
صوفی صبح چو بر سر فکند پرده نور
کس نباید که نظر بر می و جام اندازد
۶
در شبستان افق چرخ کهن نوش کند
از شفق می که سراپرده شام اندازد
۷
فانیا رو که به سر منزل مقصود رسد
هر که مردانه درین بادیه گام اندازد
نظرات