
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۰۹ - در طریق مخدوم
۱
نهاد پیر مغان بر کفت چو باده صاف
به عذر توبه دگر خویشرا مدار معاف
۲
ز چاک پیرهنم دوختن چه سود ایدل
مرا که گشته ز تیغ فراق سینه شکاف
۳
شکست قلب همه اهل عشق مژگانت
ازان سبب که صف آراسته چون اهل مصاف
۴
به درس عشق در آ صوفیا چو مطلوبت
نگشت فتح ز مفتاح و کشف از کشاف
۵
تمام دفتر آداب عشق یک حرف است
سخن دراز کشید از نزاع اهل خلاف
۶
مرا رضای تو و دیر به ز کعبه و زهد
که گفته اند که بالای طاعتست انصاف
۷
طریق بیخودی از فانی و خودی از شیخ
که این زلا همه گه نکته راند آن از لاف
نظرات