
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۱۱ - تتبع میر
۱
میرود سرو من و رفتار میماند به دل
وز گل رخسار او صد خار میماند به دل
۲
جان چو از تن شد برون در دل نمیماند فغان
در فراق او فغان زار میماند به دل
۳
نیشهای تیر هجرانش ز بهر یادگار
نی چو پیکان بلکه چون مسمار میماند به دل
۴
راست چون تیری که ز خمش ماند چون از دل گذشت
میرود قدش وز آن آزار میماند به دل
۵
چون مسافر کو درم در خانه مدفون کرد و رفت
داغ پنهانش از او بسیار میماند به دل
۶
هم به زخم هر یکی شادم اگرچه در شدن
خارها زان سرو گلرخسار میماند به دل
۷
باده صافم ده ای ساقی که زهر غم بسی
از غم آن شوخ شیرینکار میماند به دل
۸
آن پری از خانه چشمم به صورت گر رود
نقش او چون صورت دیوار میماند به دل
۹
فانیا زان کافرت نبود خلاصی کِت ز هجر
از خیال کاکلش زنّار میماند به دل
نظرات