
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۲۳ - مخترع
۱
من که مخمور سحرگاه به میخانه روم
شام سرمست و غزلخوان سوی کاشانه روم
۲
روز از ساغر می چون که ببندم پیمان
نا شده شب به سر ساغر و پیمانه روم
۳
آشنایان خرابات مرا نشناسند
بسکه از خود به سوی میکده بیگانه روم
۴
طایر قدسم و خال رخ یارم هوس است
سوی گلزار جمالش پی آن دانه روم
۵
شب ملولند مغ و مغبچه از من که به دیر
همه با عربده و نعره مستانه روم
۶
جانب باغ روند اهل تنعم چو ز عشق
منکه ویران شده ام جانب ویرانه روم
۷
فانیا جز به فنا ره نتوان برد به دوست
این محال است که من عاقل و فرزانه روم
نظرات