
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۳۸ - مخترع
۱
در دیر زار مغبچه شوخ مهوشم
کز هجر او چو خال عذارش بر آتشم
۲
شام فراق از طرف کوی او وزید
باد صبا و کرد چو زلفت مشوشم
۳
نقد دلی که بود چو ترکان ظلم خوی
از کف کشید و بردمان شوخ دلکشم
۴
مجروحم از سپهر و غشی های او بدار
ساقی برغم او قدح صاف بیغشم
۵
طعنم ز زاهدی مزن ای پیر می فروش
هر چند پر کنی قدح باده در کشم
۶
گردون اگر بود خوش و ناخوش چه غم چو من
ز اقبال فقر هر چه به پیش آیدم خوشم
۷
فانی اگر ز آدمیان گشتهام ملول
عیبم مکن که واله شوخ پریوشم
تصاویر و صوت

نظرات