امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۲۳۹ - تتبع خواجه

۱

تا از هوای مغبچگان ناتوان شدم

در دیر خاک درگه پیر مغان شدم

۲

خاک ره من اهل نظر سرمه میکنند

زاندم که خاک درگه آن آستان شدم

۳

پیرانه سر اگر نه جوانیست در سرم

بهر چه عاشق رخ آن دلستان شدم

۴

ز اقبال درد عشق منم عالمی دگر

ورنه ز چشم و دل ز چه دریا و کان شدم

۵

در عشق آن پری که نشانش پدید نیست

اندر میان اهل جنون بی نشان شدم

۶

از بیم خیل غم وطنم گشت میکده

غم نیستم کنون که بدارالامان شدم

۷

وارستم از بلای خودی تا به دست عشق

آواره رمیده بی‌خانمان شدم

۸

فانی زیاده زین نتوانم عیان نمود

کآشفته این چنین ز هوای فلان شدم

تصاویر و صوت

نظرات