
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۴۸ - تتبع خواجه
۱
من که هردم ز فلک صد الم آید پیشم
غیر بیهوشی و مستی چه صلاح اندیشم؟
۲
گر به زنار میان چست کنم عیب مدار
من که در خدمت آن قاتل کافرکیشم
۳
نکند سود مرا کسوت درویشانه
زانکه در خرقه فقر آمده نادرویشم
۴
صاف عشرت ز چه رو کم رسدم از عشاق
چونکه در دُردکشی از همه رندان پیشم
۵
خون اکشم عجبی نیست چو آن لؤلؤوَش
زده بر مردمک دیده ز مژگان نیشم
۶
مهوشان گرچه بلایند چه غم ای فانی؟
من چو در عشق گرفتار بلای خویشم
نظرات