امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۲۵۵ - تتبع خواجه حسن

۱

گرچه بلای خمار کرد فزون حزن من

مغبچه و می ولیک اذهب عن الحزن

۲

هر شکن زلف او جای هزاران دلست

طرفه که آن بند زلف هست شکن بر شکن

۳

شبنم خوی بر گلش بر شفق آمد نجوم

نی شفق و نی نجوم خون دل و اشک من

۴

بر تن او پیرهن هست گران از حریر

نیست عجب گر ز رشک پاره کنم پیرهن

۵

ز آتش آه دلم هست زبانه زبان

لب شده پر آبله بین اثرش در دهن

۶

سینه من کوه غم میکنم از ناخنش

بار دلم بی ستون من به تهش کوهکن

۷

خسرو و حافظ ترا فانی اگر هادی اند

پیروی جامی ات هست به وجه حسن

تصاویر و صوت

نظرات