
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۶۹ - تتبع خواجه حسن
۱
چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو
باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو
۲
گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام
از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو
۳
لعل و رویت را چو دیدم گشتهام مست خراب
مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو
۴
شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم
سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو
۵
رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب
کی نماید آن زمان کفتد نقاب از روی تو
۶
می به رویت نوشم ای ساقی که هرگز نبودم
ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو
۷
فانی از جان شد حسن را بندهای به زانکه گفت
«ای منور گشته روی آفتاب از روی تو»
نظرات