
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۸۰ - تتبع خواجه
۱
باز در کوی مغان عاشق مستم جایی
نی ز خویشم خبر و نی ز کسم پروایی
۲
ای که رسوایی من میطلبیدی خوش باش
که ز عشقت نتوان یافت چو من رسوایی
۳
مست در دیر بهر نغمه که از عشق کشند
دستی افشانم ازان حالت و کوبم پایی
۴
خواریم بین که به بزم دگران باید شد
آرزو گر شودم صحبت بزم آرایی
۵
پیر و برنا اگرم طعنه زنانند چه عیب؟
من که پیرانه سرم شیفته برنایی
۶
یار با غیر کشد باده بگو من چه کشم
جز به بد حالی خود ناله واویلایی
۷
فانیا نیست به جز تفرقه ز ابنای زمان
گر کشی رخت به سر حد فنا آسایی
نظرات