
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۳۷ - تتبع خواجه سلمان
۱
در چمن گل را نظاره کردم از روی حبیب
تازه شد جانم کزو آمد به من بوی حبیب
۲
گل به رویش اندکی مانند شد در رنگ و بوی
جا که بر فرقش دهم هست آن هم از روی حبیب
۳
سیل اشکم گر ز جا بر بود خواهم شد هلاک
باک نبودگر نخواهد برد نم سوی حبیب
۴
در سر کویش هلاکم ای صبا بهر خدا
کز پی مردن مبر خاک من از کوی حبیب
۵
بنده زلف تو شد سنبل غلام سنبلم
بنده آنم که شد هندوی هندوی حبیب
۶
مردنم باشد ز تغییر مزاج نازکش
بیم قتلم کی بود از تندی خوی حبیب
۷
یکسر مویش به ملک هر دو عالم کی دهد
گرچه فانی در ضعیفی نیست چون موی حبیب
نظرات