امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۳۸ - در طور خواجه

۱

از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب

عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب

۲

بین روی ساقی و می روشن که خلق را

سوزند نوع دیگر از این‌ها هر آفتاب

۳

شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می

بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟

۴

خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر

آنجا به دور لمعه می احمر آفتاب

۵

باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم

در گنج تیره میکده را انور آفتاب

۶

ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار

تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب

۷

از شمع می فروغ شبستان بزم ده

پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب

۸

زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست

در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب

۹

سلطان حسین خسرو غازی که بندگانش

سایند از علو مکان سر بر آفتاب

۱۰

فانی ز درد جام مِیَت باد بهره‌مند

کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب

تصاویر و صوت

نظرات