
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۶۶ - ایضا له
۱
رفتی اگرچه از بر من کی گذارمت
تا بازت آورد به خدا میسپارمت
۲
کارم چو از ازل به تو افتاده تا ابد
گر صد رهم گذاری و من کی گذارمت
۳
دامان تست و دست من ار افکنی سرم
ممکن مدان که دست ز دامن بدارمت
۴
گویی که ترک جان کن و از دل برونم آر
در جانت جا دهم اگر از دل برآرمت
۵
چون غیر نامرادیم از عمر امید نیست
ساقی بیار باده که امیدوارمت
۶
باید شبی که صبح قیامت صباح اوست
غمهای خویش تا به سحرگه شمارمت
۷
گویی که فانیا به دلم آر روز هجر
کی زو برون شدی که درون باز آرمت؟
نظرات