
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۷
۱
مه من در شبستان چونکه نو شد جام می شبها
نماید از شفق می از حباب ریزه کوکبها
۲
دهن شد چشمه حیوان ترا از عین نایابی
دو لعل جانفزای دلکشت آن چشمه را لبها
۳
بیا ای ساقی مهوش بده آن جام چون آتش
بدینم سوز چون در هجر میسوزاندم تبها
۴
چو آرد ترکتاز آن شوخ بهر پایبوس افتد
هزاران ماه و انجم از نشان نعل مرکبها
۵
شرابم باعث اخلاص رندان خرابات است
بلی آمیزش یاران بود از قرب مشربها
۶
چنان عشاق هرشب بیتو بردارند رستاخیز
که در روحانیان غوغا فتد زان آه و یاربها
۷
اگر فانی خرامد تشنهلب زین سان به میخانه
از آن دریا کِش خُمها تهی سازند قالبها
تصاویر و صوت

نظرات