
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۸
۱
به کشف حال دوران نیست جام جم هوس ما را
همان جامی که ساقی عکس رو افکند بس ما را
۲
ز شیخ هیچ کس چون جانب دیر مغان رفتم
کنون در خانقه دیگر نه بینی هیچ کس ما را
۳
نشسته فارغ البالیم در دور تغار می
به راندن دور نتوان کرد زانجا چون مگس ما را
۴
به فریاد خمار افتاده پیر دیر بدحالم
تو خواهی بود یا خود مغبچه فریادرس ما را
۵
غریو کوس شاه از خواب مستی در نمی آرد
چه بیداری دهد ای کاروان بانگ جرس ما را
۶
گدایی التماس ما بود یک جرعه می در سر
نخواهد بود لعل تاج شاهی ملتمس ما را
۷
ازان رندان شمر ما را که در رندی و شبگردی
چو مستان از عسس بگریزد ار بیند عسس ما را
۸
چو فانی غرق می گشتیم لیکن عاقبت یابند
حریفان بر کنار افکنده زین دریا چو خس ما را
نظرات