
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۸۳ - ایضا له
۱
مرا که جز به خرابات عشق راهی نیست
به غیر درگه پیر مغان پناهی نیست
۲
ز بهر سجده بتی گر طلب کنم چه عجب
به غیر بت چو سرم را حواله گاهی نیست
۳
به قتل من چه کشد غمزه ات صف مژگان
ز بهر مور کشی حاجت سپاهی نیست
۴
ز اهل حسن خلاص است ملک دل بی تو
سپه چه کار کند در میان چو شاهی نیست
۵
به صدق دعوی عشقم طلب مکن دو گواه
که اندرین سخنم جز خدا گواهی نیست
۶
وفا ز جسم تو گر دل نخواست عیب مکن
به کس چنین طمع از ترک دل سیاهی نیست
۷
مجو به دشت فنا سبزه و گل ای فانی
چرا کز آتش آهم درو گیاهی نیست
نظرات