امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۸۵ - ایضا له

۱

در میکده آنرا که به کف جام شراب است

عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است

۲

برداشتن از می نتواند سر خود را

از باده هوا در سر آن کو چو حباب است

۳

سر رشته کارش کشد آخر به خرابی

هر مست که افتاد درین دیر خراب است

۴

میکشی می کوثر ز کف حور بهشتی

در دوزخ مخموریت ای دل که عذاب است

۵

در دیر فنا جام یقین جوی که مطلوب

از پرده پندار تو بر بسته نقاب است

۶

ای مغبچه چون روی تذروست عذارت

زانروی که چون خون تذروت می ناب است

۷

این دور به یک چشم زدن گشته دگرگون

ای عمر به رفتن ز بر ما چه شتاب است؟

۸

در میکده گر غرق میم توبه شکسته

ای شخ ز ما در گذران عالم آب است

۹

فانی چه شوی شیفته دهر که کونین

در دشت فنا جمله نمودار سراب است

تصاویر و صوت

نظرات