
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۸۹ - در طور خواجه
۱
بود آب زده ساحت میدان خرابات
بزم طرب آماده در ایوان خرابات
۲
بنشسته در و پیر خرابات قدح نوش
در خدمت او صف زده رندان خرابات
۳
جا کرده برش مغبچه شوخ به مستی
در کشور حسن آمده سلطان خرابات
۴
هر لحظه پی بردن دل طرفه مغنی
با لحن مغانه زده دستان خرابات
۵
از سر خرابات به رندان شده ظاهر
در هر قدحی نکته پنهان خرابات
۶
می ده که به صد خلعت شاهی نفروشد
یک جرعه می سایل عریان خرابات
۷
هر وصف که از کوثر و از روضه شنیدی
اندر حق می آمد و در شأن خرابات
۸
فانی به خرابات فنا در شد و وارست
از ننگ خودی گشت چو مهمان خرابات
نظرات