
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۹۰ - تتبع خواجه
۱
دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت
وه چه پروانه که از شعله او خانه بسوخت
۲
موی خال تو بران شعله عارض عجب است
نشود سبز چو هر گه به زمین دانه بسوخت
۳
عشق در سینه ام افتاد کزان سوخت دلم
آتش افتاد به ویرانه که دیوانه بسوخت
۴
شوق در هجر نشد دفع و به دل آتش زد
شمع را شب بنشاندند و ازان خانه بسوخت
۵
خرقه پر می شد و در خلوتم افتاد آتش
شعله در رخت در افتاد که کاشانه بسوخت
۶
شعله شمع رخت شاند به خاک سیهم
گرم خاکیست چو بال و پر پروانه بسوخت
۷
ماند عریان و ذلیلم که ز جرم تو به
پیر میخانه مرا خرقه به جرمانه بسوخت
۸
فانی ار دردکش میکده شد نیست عجب
باده پالاش چو از آتش میخانه بسوخت
نظرات