امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۹۲ - تتبع خواجه

۱

هر دل که نه صاف است برو فیض خرام است

مرآة رخ دوست دل آئینه فام است

۲

در آئینه جام بدیدم رخ ساقی

آن دوره آئینه مگر دوره جام است؟

۳

از آب حیات قدحم کام به ذوق است

عمری می تلخ است و مرا عمر به کام است

۴

کی لخلخه صندل احمر خوشم آید

که قلقله ظرف میم عطر مشام است

۵

از میکده عشق چو شد باده حلالم

نانم دگر از خانقه زهد حرام است

۶

هم باد به خود آمد و هم آب ز خود رفت

در گلشنت ای سرو سمن بر چه خرام است؟

۷

از خویش برون رفتن و در دوست رسیدن

فانی ره فقر ار چه درازست دو گام است!

تصاویر و صوت

نظرات