
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۹۴ - تتبع خواجه
۱
من و میل الف قامت آن حورسرشت
بر سرم چون که قضا در ازل این حرف نوشت
۲
چشم دارم که دهد پیر مغان از سر خم
چو به رندان لحد زیر سرم باید خشت
۳
مطلب نخل وفا از چه که دهقان قضا
هرگز این تخم عجب در چمن دهر نکشت
۴
منم امروز و می و مغبچه و دیر مغان
شیخ و فردا طلب کوثر و رضوان بهشت
۵
نتوان یافتن از غفلتش اندر مسجد
در حضور طلبش هست چه مسجد چه کنشت
۶
خوب و زشتی تو وابسته به رد است و قبول
آن چو مخفی است چه دانی که که خوبست و که زشت؟
۷
نیک و بد نیست چو در دست کسی باده بیار
فانی ار زشت خصال آمد و گر خوب سرشت
نظرات