فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۱

۱

برقیم ولی رنجه نسازیم گیا را

همت بگماریم که سوزیم صبا را

۲

شمعیم و تهی‌دستی ما بین که درین بزم

سامان فروغی نبود شعله ما را

۳

در کعبه و بتخانه ره قرب نیابند

آنها که به تقلید پرستند خدا را

۴

چون چهره به خون سرخ کند آنکه همه عمر

پرورده چو گل در کف جان رنگ حنا را

۵

از دولت آن زلف چنانیم که امروز

گیرند سراغ از دل ما کوی بلا را

۶

خلوت چه حدیث‌ست به معشوق که هرگز

بیرون نتوان کرد از آن بزم حیا را

۷

مشاطه دردم که درین باغ فصیحی

از خون جگر رنگ کنم دست صبا را

تصاویر و صوت

نظرات