
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
نوبهار آمد که مرغان بال و پر گلگون کنند
وز نوای ناله هر دم گوش گل پرخون کنند
۲
گر سزاوار بهشتم باری ای رضوان مرا
در بهشتی بر که آنجا درد دل افزون کنند
۳
دیده گر داری بیا سوی گلستان وفا
زآنکه گر بی دیده آیی چون صبا بیرون کنند
۴
راز پنهان داشتن آیین شرع دوستیست
خودفروشان کاش ترک ملت مجنون کنند
۵
شعله حیرانان فراوان شد خدایا لطف کن
آنقدر فرصت که گاهی دیده را پرخون کنند
۶
همت مستان جام حسن بین کز جلوهای
دیدههای مفلسان طور را قارون کنند
۷
زین نفس خامان فصیحی لذت افغان مجوی
گیرم از خون جگر جان در تن مضمون کنند
نظرات