
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۰۲
۱
در دیده نگه چون ز تو در خون بنشیند
از تنگدلی چون مژه بیرون بنشیند
۲
بی باد درین دشت غبار ره لیلی
برخیزد و در دیده مجنون بنشیند
۳
آن کس که فکند از نظر لطف تو ما را
چون دیده ما تا مژه در خون بنشیند
۴
این داغ چه داغیست که در جوش فزونیست
چون موج که در سینه جیحون بنشیند
۵
همراه اجل خندهزنان رفت فصیحی
تا چند درین معرکه محزون بنشیند
تصاویر و صوت

نظرات