
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۰۷
۱
یاد آن شبها که بزم عیش ما آباد بود
شمع ما از بینوایی شرمسار باد بود
۲
از لب زخم شهیدان جوش میزد شکر دوست
لیک در گوش حریفان ناله و فریاد بود
۳
حسن طاعت بین که در محشر شهیدان ترا
نامه اعمال پر حرف مبارک باد بود
۴
بیمروت نیست حسن ار دوست باشد بیوفا
روی شیرین در دل خسرو سوی فرهاد بود
۵
لذت شهد شهادت بر فصیحی شد حرام
بس که مسکین شرمسار خنجر جلاد بود
نظرات