
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۳۰
۱
چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز
شکرانه کرامت نیکان ز بد گریز
۲
ای غنچه مذهب دلم ار داری از بهار
تن چون نسیم پای کن و تا ابد گریز
۳
وا افت موجوار چو طوفان غم شود
هر گاه ابر عافیتی برق زد گریز
۴
گر جذب وصل دیرتر آید به پرسشت
باری به سعی هجر ز بند حسد گریز
۵
بر نیش خار غم چو نسیم صبا بغلط
چون نکهت گلی به مشامت رسد گریز
۶
مگریز با چراغ تو باد ار کند مصاف
رو وام کن ز برق شتاب و ز خود گریز
۷
گر بالغی ز عمر فصیحی مخور فریب
هم از کنار مهد به سوی لحد گریز
نظرات