
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۴۳
۱
ناله دردم و خوش بر سر کار آمدهام
از دل چنگ کنون بر لب تار آمدهام
۲
آهم از شعله من باغ دلی آب دهید
که ز دریوزه جانهای فگار آمدهام
۳
گریهام کز جگر سوخته در دیده ابر
بهر آرایش رخسار بهار آمدهام
۴
نخل نومیدیم و میوه من سوختنست
اینک اندر جگر شعله به بار آمدهام
۵
نی دل بلبلم و نی لب گل حیرانم
که درین باغ فصیحی به چه کار آمدهام
نظرات