
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۴۴
۱
جوش ذوقم خوشنشین کشور میخانهام
موج فیضم خانهزاد ساغر و پیمانهام
۲
میزنم لاف شکیبایی و از طوفان اشک
موجهء گرداب را مانَد ، مصیبت خانهام
۳
باز در دارالشفای تب گدایی میکنم
کز مسیح آنجا فغان خیزد که من دیوانهام
۴
دزدم از جیب صبا خاکستر منصور را
تا مگر طوری شود زین نور ایمن خانهام
۵
تیره روزیهایِ طالع بین ، که از بس بی کَسَم
هر شب افروزد چراغی باد در کاشانهام
۶
هیچ گه جغدی صلای کلبه خویشم نزد
روزگاری شد که سرگردان این ویرانهام
۷
بیخودم نی ازگل آگاهم فصیحی نه ز شمع
این قدر دانم که گه بلبل گهی پروانهام
تصاویر و صوت

نظرات
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی