فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۱۴۷

۱

دیده را گم داشتم عمری و اکنون یافتم

گر نیامد نکهت پیراهنی چون یافتم

۲

از غرور عافیت می‌کردمش از گل سراغ

عاقبت اندر میان دجله خون یافتم

۳

تشنگی می‌داشتم بستند دریا و سراب

آخرالامر این گهر در جیب جیحون یافتم

۴

ناله دیرآشنای گوش لیلایم از آن

خویش را گم کردم و در جان مجنون یافتم

۵

دل نماندم تا غم دل جلوه‌گر شد بی‌نقاب

قطره‌ای گم کردم و صد بحر افزون یافتم

۶

سجده‌ای بر هر در افشاندیم اما عاقبت

کعبه را از تنگنای کعبه بیرون یافتم

۷

قصه درد فصیحی می‌زدم امشب رقم

لفظ را گم گشته در خوناب مضمون یافتم

تصاویر و صوت

نظرات