
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۵۹
۱
نوبهارست و در انجام طرب میکوشم
لب گل میمکم و خون جگر مینوشم
۲
جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم
۳
خسم و فرقت بیبرگی وی سوخت مرا
خرقه شعله در آتشکده تا کی پوشم
۴
زخم ناسورم و از دولت حیرانی دوست
سالها شد که پرستار لب خاموشم
۵
از پیامش نیم آگاه ولی دوش نگاه
میشد از دیده سراسیمه به طوف گوشم
۶
چون برم نام تو در ناله بغلطد نفسم
چون کنم یاد تو در گریه درآید هوشم
۷
برق این رمز فصیحی خردم سوخت که من
ناله بلبلم و از لب گل میجوشم
نظرات