فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۱۶۸

۱

قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم

می‌کشم از سینه تیر آه و بر دل می‌زنم

۲

بر گلو از طوق راه تیغ روشن می‌کنم

قمری این گلستانم فال بسمل می‌زنم

۳

موجم و آشفته دارد ذوق سرگردانیم

غوطه در گرداب خون از بیم ساحل می‌زنم

۴

صبر قفل بی کلیدم پرگشایش جو نیم

حلقه چشمی به بازی بر در دل می‌زنم

۵

کشته بگذاریدم امشب اندرین میدان که من

یک شبیخون دگر بر تیغ قاتل می‌زنم

۶

همتم وز کبریای عشق در کوی طلب

مهر حسرت بر دهان و دست سائل می‌زنم

۷

پای شوقم چند بشتابم فصیحی بی‌رفیق

دست امیدی به دامان سلاسل می‌زنم

تصاویر و صوت

نظرات