فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۱۷۱

۱

کو هجوم گریه کز یک قطره صد جیحون کنم

چشم مفلس را ز فیض رشحه‌ای قارون کنم

۲

در دل از جوش ملالم جای داغی هم نماند

هم مگر آرایش این خانه از بیرون کنم

۳

جان اگر از ناتوانی برنیاید باک نیست

ناله‌ام از ضعف اگر بر لب نیاید چون کنم

۴

طرز این فکر نفس بافان پسند طبع نیست

پاره‌ای از خون دل بر دارم و موزون کنم

۵

بر لبم حرفی اگر آید ز خون دل تهی

بازش آرم تا از آن سرچشمه‌اش پرخون کنم

۶

چون صبا بر خار و گل پیچم به گلزار سخن

هر چه خون آلوده نبود ز آن چمن بیرون کنم

۷

گر گزد دلهای محزون را فصیحی ناله‌ام

از لب افسردگانش در نفس افسون کنم

تصاویر و صوت

نظرات