
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۷۸
۱
وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چیدهایم
یک گلستان داغ از هر نوک خارش چیدهایم
۲
یک تبسم غنچه امید ما نوبر نکرد
گویی از گلزار پیش از نوبهارش چیدهایم
۳
قیمت دشت محبت را فرامش چون کنیم
ما که داغ از برگ برگ لالهزارش چیدهایم
۴
این گل سیراب یعنی دیده دایم خرم است
گویی از گلزار رخسار نگارش چیدهایم
۵
لاله دل فصیحی ز ابر محنت تازه دار
کز زمین غم برای یادگارش چیدهایم
نظرات