فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۱۸۲

۱

در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم

نسخه اعجاز در دست مسیحا سوختیم

۲

باد دامان تب امشب آتش ما تیز کرد

کز تف مژگان متاع هفت دریا سوختیم

۳

مشرب پروانه ما را از گرانجانی رهاند

هر کجا دیدیم شمعی بی محابا سوختیم

۴

هر کف خاکستر ما چشمه نظاره‌ایست

عشق در کارست اگر ما در تماشا سوختیم

۵

شعله ما را پر پروانه‌ای پرسش نکرد

گرچه عمری بر مزار گبر و ترسا سوختیم

۶

شمع‌سان در شعله پیچیدیم جان کایمن شویم

لیک در گام نخست از غیرت پا سوختیم

۷

عصمت عزلت فصیحی نام خود گم کردنست

سالها از شرم خامیهای عنقا سوختیم

تصاویر و صوت

نظرات