
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۸۷
۱
ما بت نه زاندیشه معبود شکستیم
آرایش بتخانه ما بود شکستیم
۲
در ماتم گوش شنوا تار بریدیم
صد زمزمه در زیر لب عود شکستیم
۳
خاکستر ما شعلهفروش است درین دیر
ما نیش زیان در جگر سود شکستیم
۴
عشقیم که چون پای خموشی بفشردیم
گلبانگ نوا بر لب داود شکستیم
۵
حسن تو گواهست که ما خانه خرابان
بر سنگ ازل شیشه بهبود شکستیم
۶
هر لخت جگر طاقت صد داغ دگر داشت
قفل در رسوایی خود زود شکستیم
۷
رفتیم در آتشکده عشق فصیحی
رنگ رخ صد شعله بیدود شکستیم
نظرات