
فصیحی هروی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
شب که ما تو سن بیهوده روی پی کردیم
صد بیابان سرشک از مژهای طی کردیم
۲
عشق میخواست قدح در خور خمیازه خویش
ز اشک حسرت مژهواری به فسون میکردیم
۳
در ره ناله ما کوس هوس داشت کمین
ما نهان از نفس این زمزمه با نی کردیم
۴
در زه خود سفر دور تو تا آینه است
تو چه دانی که چهسان بادیهها طی کردیم
۵
شکر ناکرده وفاهاش فصیحی تا چند
یاد افسانه طرازی جم و کی کردیم
نظرات