فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۲۰۰

۱

رسم عشاقست خندان اشک حرمان ریختن

دیده در طوفان خون و گل به دامان ریختن

۲

گریه را در پرده‌های خون دل پیچم که هست

کفر در کیش حیا یک قطره عریان ریختن

۳

نی دلی دریای خون نه سینه‌ای گرداب غم

چون توانم قطره اشکی به سامان ریختن

۴

رنگ احسان نیست بر سیمای ابر نوبهار

ورنه خون بایست بر خاک شهیدان ریختن

۵

بوی گل انگیزد از هر قطره خونش بلبلی

صرفه نبود خون بلبل در گلستان ریختن

۶

گاه دامن گلشن است و گه گریبان گلستان

دیده دلگیرست ازین اشک پریشان ریخن

۷

لاف حیرت می‌زنی شرمت فصیحی زین گزاف

چشم حیران و سر و برگ گلستان ریختن

تصاویر و صوت

نظرات